اين مطلب يکي از مقالات پرونده ويژه ماهنامه شبکه شماره 149 ماهنامه شبکه است. براي دانلود کل اين پرونده ويژه به اينجا برويد. به باور من، وقتي آگاهي به يک جانشين براي يادگيري تبديل ميشود به مشکل برميخوريم. ظهور تعليمگرايي نوين و اين باور نادرست که راه بينقصي براي آموزش چيزي وجود دارد، اخطاردهنده است، بهدليل پشتيباني نامحدودي که از بيل گيتس، گوگل و سازمان خود من، يعني MIT دريافت ميکند. من مدافع رويکردي در آموزش هستم که ميان «يادگيري» و «تحت تعليم قرار گرفتن» تفاوت قائل ميشود. «يک لپتاپ براي هر کودک» يا OLPC (سرنام One Laptop per Child)، مؤسسهاي غيرانتفاعي که من تأسيس کردهام، در سال 2005 دستگاه XO Laptop را عرضه کرد. اين دستگاه به کودکان کمک ميکند چيزهاي مختلفي را ياد بگيرند، از جمله اينکه چگونه کامپيوتر را براي استفاده آماده کنند و از برنامهها استفاده کنند. در حال حاضر، 5/2 ميليون XO در دستان کودکاني از چهل کشور در 25 زبان مختلف قرار دارد. در اروگوئه که چهارصد هزار کودک لپتاپ XO دارند، دانستن چگونگي برنامهنويسي در مدارس امري ضروري است. همين موضوع در استوني صدق ميکند. در اتيوپي پنج هزار کودک با زبان Squeak برنامههاي کامپيوتري مينويسند. OLPC يک ميليارد دلار فروش را از سال 2005 نمايندگي ميکند؛ اين رقم بيشتر از آنچيزي است که بيشتر مردم تصور ميکنند. ما چه چيزي ياد گرفتيم؟ اينکه کودکان خودشان ميتوانند موارد زيادي ياد بگيرند. پرسش اينجا است که تا چه اندازه؟ براي بررسي اين پرسش، ما توجه خود را معطوف به صد ميليون کودک در کل جهان کردهايم که به دوره ابتدايي نميروند. بيشتر آنها به اين دليل به اين دوره نميروند که هيچ مدرسهاي، هيچ فرد بالغ باسوادي در روستايشان نيست و انتظار بسيار کمي براي تغيير زودهنگام اين اوضاع ميرود. من و همکارانم آزمايشي را در دو نمونه از چنين روستاهايي آغاز کرديم که پرسش سادهاي در آن نهفته بود: آيا کودکان ميتوانند خودشان خواندن ياد بگيرند؟ در تلاشي براي يافتن پاسخ، تبلتهاي موتورولا زوم را همراه با برنامههاي کاملي در دو روستا در اتيوپي توزيع کرديم، يک تبلت براي هر کودک، بدون هيچ آموزشي يا موارد آموزشي ضميمهاي. تبلتها با پانلهاي خورشيدي عرضه شدند، به اين دليل که در اين دو روستا برقي وجود ندارد. تبلتها حاوي تعدادي بازي، کتاب، کارتون و فيلم بودند؛ فقط براي اينکه دريابيم کودکان با چه چيزهايي بازي ميکنند و آيا ميتوانند نحوه استفاده از آنها را دريابند يا خير. ما تبلتها را بهصورت راهدور تحت نظر گرفتيم، در اين مورد با تعويض هفتگي سيمکارتها (طي فرآيندي تحتعنوان sneakernet). در دقايق نخست رسيدن تبلتها، کودکان خود دستگاهها را از جعبه درآوردند و روشن کردند. پس از هفته نخست، بهطور متوسط روزانه 47 برنامه مورد استفاده قرار ميگرفت. پس از هفته دوم کودکان در بازيهايي در زمينه گفتن حروف الفباي انگليسي با يکديگر مسابقه ميگذاشتند. آيا اين کار ميتواند به خواندن کامل منجر شود؟ آرا و ديدگاهها هنوز يکدست نيست. اما اگر يک کودک بتواند خواندن ياد بگيرد [بدون تعليم سنتي]، پس ميتواند براي ياد گرفتن بخواند. اگر اين کودکان ميتوانستند در عرض هيجده ماه مثلاً در سطح کلاس سوم بخوانند، اين [اتفاق] تحولساز خواهد بود. اينکه اين اتفاق امکانپذير است، هنوز بايد ثابت شود. اما نتايج نهتنها به ما خواهد گفت که با روشي بسيار سريعتر از ساخت مدارس و آموزش معلم به باقي صد ميليون کودک دست يابيم، بلکه اطلاعات مهمي درباره يادگيري در کشورهاي توسعهيافته نيز دراختيار ما قرار خواهد داد. اگر کودکان در اتيوپي بتوانند بدون مدرسه رفتن خواندن بياموزند، اين نکته چه چيزي درباره کودکاني در نيويورک به ما خواهد گفت که حتي با مدرسه رفتن هم ياد نميگيرند؟ پيام بسيار سادهاي خواهد بود: «کودکان ميتوانند خودشان چيزهاي زياد و مهمي ياد بگيرند. بيش از آنچه که روي آنها حساب ميکنيم.» کنجکاوي چيزي ذاتي است و همه کودکان آن را دارند، مگر اينکه اين خصلت توسط مدرسه از وجود آنها پاک شود. ساختن چيزها، کشف چيزها و به اشتراک گذاشتن چيزها کليد اصلي است. داشتن کتابخانههاي کلان حاوي مواد توضيحي مانند واژهنامههاي نوين يا جزوات مختلف چيز خوبي است. اما چنين دسترسياي شايد کمتر از ساخت دنيايي قابل توجه باشد که در آن ايدهها بهنام يادگيري و با تجربه و اکتشاف شکل ميگيرند و کشف و ابداع ميشوند. نيکولاس نگروپونته مؤسس و رئيس بازنشسته آزمايشگاه رسانههاي MIT و همچنين مؤسس و رئيس بنياد One Laptop Per Child است. |